این روزها.....
شنبه ۲/اردیبهشت/۱۳۹۱ چند روز بود تصمیم گرفته بودم تا از شیر بگیرمت ولی نمیدونستم چه موقع و چه طوری شروع کنم همش تردید داشتم که اصلا این کارو انجام بدم یا نه.... بعد پیش خودم میگفتم بالاخره که باید این اتفاق بیافته و هر چه دیر تر باشه برای تو سخت تره.... شب وقتی با هم بازی میکردیم یکدفعه محکم پریدی رو سینه سمت چپم که واقعا دردم گرفت ! نشستم و گفتم آخ آخ میمی درد گرفت و تو با همون حالت بازی و بپر بپر پرسیدی اوف شد؟ دیدم بهترین فرصت برای قطع کردن شیر از می می سمت چپه جواب دادم نه مامانی یه کم درد گرفت. فکر کردم شاید بعدا بابت اینکه باعث شدی میمیم درد بگیره ناراحت بشی . نشو ندمت و برات تو...
نویسنده :
مامان و بابای الین
19:18