هفده ماهگی.........
هفده ماهگی......... عسلم هفده ماهگیت مبارک باشه.
در وصف ماه هفدهم باید بگم ماشاله شیطون تر و شیرینتر شدی مامانی.
دایره لغاتت گسترده تر شده و هوشیار تر از ماههای گذشته ای. یه سری لغات جدیدت ایناست:
آفیجی.......... نمیدونم عاطفه میگی یا آبجی ولی منظورت خاله عاطفه است
جد...............جغد
عگاب ...........عقاب
ماتین........ ماشین
عوض......... سی دی رو عوض کنید
دی سی.......همون سی دی
بزن .............تو ماشین وقتی ترانه بری باخ و همه چی آرومه تموم میشه میگی بزن یعنی از اول!
تسید .............ترسید
عسک .........عروسک
ای یگی ........این یکی
او یگی........اون یکی . اینم از کارای جدیدته که وقتی می می میخوری هی عوض میکنی و میگی ای یگی اون یگی حتی شبها تو خواب من نمیدونم آخه چه فرقی دارن!
عدس
شندد...........سنجد
مامان موییر .......مامان منیر
آچی بابا............. حاجی بابا
ساشا...............سارا
آگا....................... آقا
...و خیلی کلمات دیگه که به محض شنیدن یاد میگیریشون.
بعد از اینکه خودت شیر میخوری یکی یکی عروسکاتو میاری و میچسبونی به می می تا شیر بخورن خودت هم بادهن خوشملت صدای شیر خوردنشونو در میاری.آخه تو چقدر بخشنده ای قربونت برم؟
دیشب وقتی داشتی ازپله های خونه مامانی بالا میرفتی و با خاله بازی میکردی موقع گرفتنت تعادل خاله بهم خورد و برای اینکه سر تو نخوره به دیوار جهتشو تغییر داد ولی خودش باکمر خورد رو پله ها!! وقتی اومدیم سراغتون خودش با اونهمه دردی که داشت گفت بچه ترسید. حالا هی میای میگی آفیجی اتاد ترسید یعنی خاله عاطفه افتاد ترسیدم......(نمونه خاله فداکار)
نمیدونم تازگیها از کجا شنیدی که هر چیز شیرینی برای رشد موهات خوبه یه دفعه آبنبات رو امتحان کردی این بار هم موز......................!
اینم عکسای هفدهمین ماهگرد تولدت و کادوهات که دستکش ها از طرف خاله عاطفه ست:
خدا رو شکر این ماه با سلامتی تموم شد امیدوارم ماههای دیگه هم همینطور همراه باسلامتیت باشه عزیزم.
