الينالين، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

دخترم الین

زندگی....

1392/5/10 18:34
401 بازدید
اشتراک گذاری

شب آرامي بود 
مي روم در ايوان، تا بپرسم از خود 
زندگي يعني چه؟ 
مادرم سيني چايي در دست 
گل لبخندي چيد ،هديه اش داد به من 
خواهرم تكه ناني آورد ، آمد آنجا 
لب پاشويه نشست 
پدرم دفتر شعري آورد، تكيه بر پشتي داد 
شعر زيبايي خواند ، و مرا برد، به آرامش زيباي يقين 
:با خودم مي گفتم 
زندگي، راز بزرگي است كه در ما جاريست 
زندگي فاصله آمدن و رفتن ماست 
رود دنيا جاريست 
زندگي ، آبتني كردن در اين رود است 
وقت رفتن به همان عرياني؛ كه به هنگام ورود آمده ايم 
دست ما در كف اين رود به دنبال چه مي گردد؟ 
!!!هيچ 
زندگي ، وزن نگاهي است كه در خاطره ها مي ماند 
شايد اين حسرت بيهوده كه بر دل داري 
شعله گرمي اميد تو را، خواهد كشت 
زندگي درك همين اكنون است 
زندگي شوق رسيدن به همان 
فردايي است، كه نخواهد آمد 
تو نه در ديروزي، و نه در فردايي 
ظرف امروز، پر از بودن توست 
شايد اين خنده كه امروز، دريغش كردي 
آخرين فرصت همراهي با، اميد است 
زندگي ياد غريبي است كه در سينه خاك 
به جا مي ماند 

زندگي ، سبزترين آيه ، در انديشه برگ 
زندگي، خاطر دريايي يك قطره، در آرامش رود 
زندگي، حس شكوفايي يك مزرعه، در باور بذر 
زندگي، باور درياست در انديشه ماهي، در تنگ 
زندگي، ترجمه روشن خاك است، در آيينه عشق 
زندگي، فهم نفهميدن هاست 
زندگي، پنجره اي باز، به دنياي وجود 
تا كه اين پنجره باز است، جهاني با ماست 
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست 
فرصت بازي اين پنجره را دريابيم 
در نبنديم به نور، در نبنديم به آرامش پر مهر نسيم 
پرده از ساحت دل برگيريم 
رو به اين پنجره، با شوق، سلامي بكنيم 
زندگي، رسم پذيرايي از تقدير است 
وزن خوشبختي من، وزن رضايتمندي ست 
زندگي، شايد شعر پدرم بود كه خواند 
چاي مادر، كه مرا گرم نمود 
نان خواهر، كه به ماهي ها داد 
زندگي شايد آن لبخندي ست، كه دريغش كرديم 
زندگي زمزمه پاك حيات ست ، ميان دو سكوت 
زندگي ، خاطره آمدن و رفتن ماست 
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهايي ست 
من دلم مي خواهد 
قدر اين خاطره را دريابيم. 
سهراب سپهري

 

ای کاش من هم قلم زیبای سهراب رو داشتم تا به این شعر اضافه میکردم که زندگی همون لحظاتیه که تو دختر کوچولوی من از سر شوق صورتتو میاری جلوی صورتم و با اون لبهای کوچولوت به روش خودت لبهامو میبوسی و میخندی . زندگی همون لحظه ایه که روی پای خودت می ایستی و کمرتو میچرخونی و دستاتو بالا میاری و نی نای میکنی. زندگی همون لحظه ایه که عصر وقتی صدای زنگ در رو میشنوی هرجای خونه که باشی با سرعت تمام و کم تعادل به سمت در میری و میگی بابببا و زندگی همون لحظه ایه که... اگه اینجوری به زندگی نگاه کنم زیبا زندگیست و نه زندگی زیبا!  به قول سهراب کاش قدر این خاطره ها را دریابیم. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم الین می باشد