اولین آرایشگاه رفتن....
امروز به سرم زد تا قبل از اینکه بریم ببرمت آرایشگاه و موهاتو مرتب کنم . چون بین دو تا تعطیلی بود آرایشگاهها اکثرا تعطیل بودن ولی بالاخره یکی پیدا شد. رفتیم داخل وقتی گفتم مشتری دختر نازمه و میخوام موهاش مرتب بشه فکر کردن شوخی میکنم! آخه مامانی هنوز موهات کمه ولی بلند شده و نا مرتب. خلاصه که نشوندمت بغل خودم و سه چهار تا مشتری ذوق کردن و اومدن روبروت ایستادن و کلی شکلک در آوردن تا حواست پرت بشه ۲ تا خانومه ارایشگر هم ازپشت سرت شروع کردن به کوتاه کردن تو هم شروع کردی به جیغهای بنفش کشیدن و فرار کردن .... خلاصه که نتیجه کار خوب از آب دراومد.موهایی که زده شده بود گرفتم تا هم وزنشون صدقه بدیم و برات نگهشون دارم. ...
نویسنده :
مامان و بابای الین
18:42