الينالين، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

دخترم الین

تولد سه سالگی.....

1392/3/12 10:24
2,243 بازدید
اشتراک گذاری

 

 

 

دختر گلم تولدت مبارک....

از سال ٨٩ به بعد بهترین روز سال برای من و بابا ١٢ خرداده ... چون این روز روزیه که خدا بزرگترین و بهترین هدیه که تو بودیو بهمون لطف کرد.

از قبل تصمیم گرفتیم که امسال تو خونه برات تولد نگیریم و به جاش جشن تولدتو تو مهد برگذار کنیم تا هم علاقه ات به مهد بیشتر بشه وهم این که در کنار دوستات بتونی بیشتر خوش بگذرونی.شب تولدت هم بریم یه رستوران سنتی که اجرای موسیقی زنده داره تا شاد باشی.....اما.....

گلکم امسال روز تولدت و چند روز قبلش به سختی مریض شدی و آبله مرغون گرفتی! شب تولدت خیلی ناراحت بودم که چرا نتونستیم هیچ کاری برای شاد بودنت بکنیم.... چون هم برنامه رستوران کنسل شد و هم جشن مهد...

روز تولدت خونه مامان جون بودی و من برای برداشتن لباس و انجام یه سری کارا رفتم خونه .... عصر زنعمو طیبه تماس گرفت و گفت که میخوان بیان دیدنت هم برای تبریک تولدت و هم عیادت ... همون موقع وقتی با بابا تماس گرفتم فکری به ذهنمون رسید....

تزییناتی که داشتیمو وصل کردیم ... لباس نیمه کاره توت فرنگی رو کامل کردم ... شروع کردم به آماده کردن شام ...بابا هم رفت برای خرید کیک و شمع و...

دوباره با زنعمو تماس گرفتم و گفتم تصمیم گرفتیم یه تولد کوچولو برای الین بگیریم... که کلی استقبال کرد و خوشحال شد.

زمانی که اومدی خونه و دیدی که خونه تزیین شده اس کلی ذوق کردی و رقصیدی و پرسیدی الان مهمونامو دوستام میان؟

کم کم مهمونا داشتن میومدن .... این اولین باری بود که اینجوری مهمونداری میکردم! اونم روز تولد تو! بدون هیچ برنامه قبلی!

انگار خدا خودش همه اسباب خوشحالیه ما رو خودش داشت فراهم میکرد....آخه بعد از اینکه تو ومامان جون و خاله اومدین موبایلم زنگ خورد .... خاله سمیه بود! گفت دم درم و اومدم الینو ببینم! از دیدن خاله سمیه و سورنا و بابای مهربونش هم تو و هم من کلی خوشحال شدیم .... خاله سمیه یه سوپرایز خوشگل واسه تو داشت ... یه آویز توت فرنگی ناز که با تم تولدت هماهنگ بود! خیلی خوشت اومد تا جاییکه شب بعد از رفتن مهمونا نگاش میکردی و میگفتی دست خاله درد نکنه چه خوشگله. اما حیف که با وجود تمام اصرار ما به خاطر خانوادگی بودن مهمونی نموندن.

 مامان جون ملیحه و حاج بابا و بابا جون و دختر عمو زینب که خیلی دوستش داری و پسر عمو وعمو و زنعمو و خاله جون و عمو غلامرضا و خاله نصرین و دادا و .....اومدن و تو بادیدن هر کدومشون شاد شدی و خندیدی .جشن تولدت خیلی ساده ولی بسیار شاد برگذار شد و کیک بریدی و کلی کادو گرفتی.

هیچوقت انقدر از مهمونداری لذت نبرده بودم هم به تو وهم به بقیه خیلی خوش گذشت. خدا خودش خوب میدونست چطور دل کوچولوی تو رو تو شب تولدت شاد کنه.

هدیه من و بابایی هم یه اسکوتر به انتخاب خودت و مقداری وجه نقد بود.

هفته بعد که خوب شدی جشن تولد تو مهد هم به خوبی برگذار شد ....فقط حیف که اجازه حضور نداشتم. ولی خاله های مهد و مدیر مهدتون حسابی برات سنگ تموم گذاشتن واقعا دستشون درد نکنه.

 

اینم تزیینات کوچولویی که با تمام دل و عشقم برات درست کردم.... یادم رفت بگم... تم دختر توت فرنگیو خودت انتخاب کردی که چون تولد تو مهد برگذار میشد فقط اجازه داشتم در همین حد وسیله و تزیینات ببرم.

ریسه اسم و هپی برت دی

 

کارد و چنگال کیک خوری 

 

جعبه گیفتها... گیفت پسرها یه ماشین کوچولو و شکلات توت فرنگی و دخترها گل سر توت فرنگی و یه سنجاق سر ÷روانه و شکلات و دو تا روسرِ خوشگل برای دوتا خاله مهربونت میترا و هما

 

چاقوی کیک بری 

 

لباس و تاج توت فرنگی...(دوختن برگهای پایینش پروژه ای بود بس عظیم) 

 

کارتهای تشکر 

 

لیوان و بشقاب تم که چون اماده پیدا نکردیم با عکسهای پرینت گرفته شده تزیین شدن 

 

سبد پفیلا برای دوستات 

 

اینم کیک توت فرنگی خوشمزه که آقای قناد جای ٢ کیلو ٤.٥ کیلو تحویلمون داد! خوشبختانه بسیار خوشمزه بوده چون حتی یه تیکه هم نمونده بود! 

اینم عکسای جشن الین خانوم توت فرنگی 

 

الین در حال هنر نمایی 

بازیه قطار و شعر خونی برای شادیه بیشتر فینگیلیها 

رقص چاقو برای الین خانوم .... عاشق قرهای این کوچولو ها شدم که تو عکس معلوم نیست و لی تو فیلم خیلی قشنگه! 

 

 

بریدن کیک به کمک خاله همای مهربون

 

اینم قسمت اهدای گیفتها و سبد پفیلا....

 

حسن ختام عکسهای تولد هم یه عکس از عروسیه دختر عمو الهام که روز٢٣ خرداد بود....

الهام عزیزم خوشبخت باشی....

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله عاطفه
10 تیر 92 11:45
وای چه عکسای قشنگی

مامانت باز امسال خیلی زحمت کشیده عزیزم چه تم قشنگی هم بوده

منم خیلی دلم میخواست تو جشن مهدت باشم اما مقررات مهداجازه نمیداد اما توی تولد خودمونی به ما که خیلی خوش گذشت

عزیز دلم امیدوارم زندگی برات بهترینهارو داشته باشه وتوی لحظه لحظه اش شادوخندون باشی .باارزوی اینده ای شیرین وروشن برای تو فندق جونم


خاله جون خيلي براي الين تو اونشب زحمت كشيدي ممنون . انشاله تولد ني ني شما.

واقعا حيف شد كه نتونستيم حضور داشته باشيم.






مامان سورنا
10 تیر 92 13:19
منیره جون تولدش بازم مبارک باشه....چقدر خوب که همه چی دست به دست هم داد تا مهمونی تولد الین اینقدر خوب و شاد برگذار بشه و هیچی از این مهمتر نیست از نظر من و اینا جبران همه محبت هایی بوده که در حق بقیه و مخصوص فامیل همسرت کردی.اون سوپرایز هم قابل تو و مهربونیهایی که در حق من کردی رو نداشت و جبران کمی از کارهات بود.
تزئیناتش رو هم که دیگه قسمتیش رو دیده بودم و می دونستم عالی و بی عیب و نقصه...من عاشق اون جعبه های گیفتش شدم....منم می خوام
کیکش هم بی نهیات خوشگل و خوش رنگ بود.لباسش هم محشر بود واقعا خیلی خوشگل شده بود...دستت درد نکنه که هنرمندی رو تموم کردی....
تاجش هم خیلی خوشگل و ناز شده بود.ریسه هپی برددی هم عالی..همه چیش عالی بود و تولد تو مهد هم معلوم بود که حسابی بهش خوش گذشته.من عاشق اون دخترک که داشت رقص چاقو می کرد شدم...چاقو هم که دیگه عالی بود.


انقدر لطف داري كه موندم چي بگم خانومي! فقط ميتونم بگم بازم ممنونم عزيزم.
ناهيد مامان غزل
11 تیر 92 13:27
ماشالله هزارماشالله خاله جون 120 ساله بشي ان شالله دوست دارم الين جوني


وهمچنين خاله ناهيد جان.
سایه
12 تیر 92 9:36
به به وبلاگ جدید مبارک

تولدت مبارک

چه جشن تولد خوشگلی هم مامانی برات گرفته، دستش درد نکنه

خودتم عجب توت فرنگی خوردنی ای شدی

منیره جون حسابی زحمت کشیدی و هنرنمایی کردی، آفرین

ممنون سايه جون .... به پاي شما كه نميرسيم خانومي.

فریبا
12 تیر 92 14:20
وای منیره جون چه دختر توت فرنگی نازی لباسش چقدر قشنگ شده جعبه گیفتا خیلی باسلیقه بود کیکشم عالی شده بود خیلی باسلیقه به تمام جزییات هم فکر کرده بودی واقعا دستت درد نکنه خوش به حال الین که مامانش انقدر با سلیقه و هنرمنده


واااااي فريبا جون خجالتم نده خانم. تو خودت كه يه پا هنرمند كاملي.
ليلا
21 تیر 92 22:38
اي جانم توت فرنگي خوشجل خوشمزه
همه چي عالي و بيست
از گيفت ها بگير تا لباس و كيك و ظرفا و ريسه هپي بري و ريسه اسمش
دست مامان هنرمندت درد نكنه الين جونم
انشالله تولد صد و بيست سالگيت رو بگيري عزيزم


ليلا جون ممنونم از اينهمه لطفت عزيزم.ممنون.
مامان بیتا
28 آبان 92 10:13
من یادمه برای این پست نظر گذاشته بودم نمیدونم چرا ثبت نشده. بازم تبریک می گم و امیدوارم هزار ساله بشی الین عزیز در کنار بابای مهربون و مامان عزیز و هنرمندت. همه چیز خیلی خوشگل و باسلیقه بود دست مامان درد نکنه.
مامان و بابای الین
پاسخ
عزيزم يه مدتي نميتونستم جواب بدم .... ببخشيد لطف داري بهي جان ... منم همين آرزو رو براي بيتاي عزيزم دارم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم الین می باشد