الينالين، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

دخترم الین

شانزده ماهگی....

1392/7/12 18:46
489 بازدید
اشتراک گذاری

سنجد خانوم 16 ماهگیت مبارک

عزیزم شانزده ماه گذشت مثل شانزده بار چشم به هم زدن مثل ازیک تا شانزده شمردن  مثل شانزده تا نقل خوردن و شاید هم شیرینتر از نقل . نمیدونم چرا قبل از این شانزده ماه انگار زمانی وجود نداشته انگار که زندگی نکرده بودم .....

مامانی هر ماه که میگذره مهارتهای بیشتری تو زندگی و ارتباط با اطرافیان پیدا میکنی و بالطبع  شیطنتهات هم بیشتر میشه و شیرینتر.

الان دیگه میتونی تمامی بلندیهای تو خونه رو فتح کنی و با افتخار و شعف فراوون این فتوحات رو با خنده به رخ من نگران بکشی که مامان اینجا هم به قلمرو من اضافه شد!جدیدا به جای سوار شدن سه چرخت روش میایستی و کاملا میتونی تعادلت رو حفظ کنی . وقتی موسیقی شادی تو فضا پخش بشه  به صورت کاملا حرفه ای نانای میکنی و هر بار با اضافه شدن حرکات جدید من متعجب تر میشم که این حرکاتو از کی و کجا یاد گرفتی.....

خدا رو شکر خوابیدنت کمی بهتر از قبل شده ولی غذا خوردنت عجیب تر از قبل...دوست داری خودت غذا بخوری و چون هنوز نمیتونی قاشقو درست به طرف دهنت ببری تومسیر ظرف تا هدف همه محتویاتش میریزه و قاشق خالی به دهنت میرسه . به هیچ عنوان هم اجازه نمیدی کسی کمکت کنه.اگه نون و سوپ تو سفره باشه به جای قاشقت نون میکنی توسوپ ومیمکیش. خلاصه که غذا دادنت تبدیل به پروژه ای بس عظیم شده که نمیدونم چطور باید توش پیشرفت کنم.

کشوها و مخصوصا لوازم آرایش مامان جزو سرگرمیهای اصلیته . مدادها و رژها روبرمیداری وتندو پشت سر هم میگی در...در ...در یعنی درشو باز کن. البته دیگه خیلیهاشو بلدی باز کنی و میدونی که مورد مصرفش چیه و کجاست!

کلماتی هم که میگی خیلی بیشتر شده و مثل طوطی حرکات و کلمات اطرافیانو تکرار میکنی . مثلا چند روز پیش وقتی از ریخت و پاشهات کلافه شدم بلند گفتم آخه چقدر جمع کنم اه ه ه و دیروز تو تمام حرکاتموبا همون ریتم تکرار کردی و یه اه گنده هم آخرش گفتی و فهمیدم که باید بیشتر مواظب حرکاتم باشم.

اگه سر وصدات نیاد مطمئن میشم که جایی مشغول خرابکاری هستی . من هم تبدیل به ماشین جمع اوری شدم که به صورت خودکار حتی با وجود نداشتن شارژ وظیفشو انجام میده و این کار به قدری تکرار شده که گاهی ناخودآگاهانه وسایل وسط پذیرایی و اتاقها و آشپزخونه رو جمع و مرتب میکنم. 

به طلا و جواهر علاقه خاصی داری و انگشتر و دستبند من جزو اسباب بازیهای بسیار سرگرم کننده به حساب میان اگه روزی نتونم پیداشون کنم میدونم که کجا قایمشون کردی یه جایی که به عقل جن هم نمیرسه !

تو درز لاستیک دور در ماشین لباسشویی!!!!!!!!

اگه یکبار در حین انجام عملیات پنهان کردن نمیدیدمت محال بود که پیداشون کنم البته از ترس اینکه مخفی گاهو عوض کنی به روی خودم نمیارم که مخفی گاهت شناسایی شده.

هر جایی که دوست داشته باشی می می میخوای و بلند و پشت سر هم خواسته خودتو تکرار میکنی.

فعلا از دندون جدید هم خبری نیست.

فردا برای کنترل قد و وزنت میریم پیش دکترت البته میدونم که این بار هم نمیتونم سرمو بالا بگیرم.

عزیزم بلعیدن باز دم نفسهات وقتی شبها تو خوابی جزو بهترین لذتهای زندگیمه. نفست گرم و دلت شاد باشه شونزده ماهه من.

خودت رفتی رو سه چرخه ایستادی و وقتی دوربینو دیدی از همونجا جیغ میزدی تا دوربینو بگیری!

 

 

جشن عقد دختر عموساراروز ۸مهر که کلی هم نانای کردی و دنبال رقص نورها کردی(سارا جان خوشبخت باشی)

 

مامانی از کجا شروع کنم بهم بریزم؟ اینجا خوبه؟ فکر نکنین با این چیزا میتونین آروم نگهم دارین ههههه.(شب تولد ۱۶ ماهگی خونه خاله عاطفه)

 

آآآآآآآآآ ۱۶ ماهم شددددد؟؟؟؟

 

حالا همه دست دست!

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترم الین می باشد