تولد دسته جمعي متولدين خرداد 89.....

من فصل بهارو خيلي دوست دارم سه ساله كه آخرين روزاي اين فصل زيبا برام قشنگيه ديگه اي داره   دليلشم وجود تو دختر بهاريمه.

۱۸ خرداد ماه جشن تولدت و ۲۸ خردادماه جشن تولد دسته جمعي تو دوستاي گلت برگذار شد .جشني كه توش كلي مهربوني و عشق مادري و صفا و صميميت جاري بود.

از صبح ساعت ۸ كه بيدار شدي ذوق اومدن مهمونا و دوستايي تا حالا نديده بوديشون ولي اسمهاشونو برات گفته بودم واونهايي كه فقط يكبار ديده بوديشون و سورنا و باران كه كاملا ميشناختيو داشتي! تو خونه راه ميرفتي و ميگفتي آوينا مياد باران مياد سورنا مياد سوزن مياد هستي مياد كيميا مياد  ثنا مياد ازگزوين  و... كيك ميخوريم ميرقصيم...

ساعت ۱۱ احساس كردم بايد يه كم بخوابي تا عصر سرحال بشي .خوابوندمت و ساعت ۱۲ كه دوستامون قرار بود بيان بيدار شدي. با اومدن هركدومشون ذوقي ميكردي كه برام عجيب و غير منتظره نبود آخه تو خيلي مهمون دوستي خصوصا اگه مهمون هم سنو سال خودت باشه. براحتي ميبرديشون تو اتاقت و تمام اسباب بازيهاتو در اختيارشون ميگذاشتي . از شوق ديدن دوستات خوب نهار خوردي و كلي تو كيك انگشت كردي .موقع فوت كردن شمعها با اينكه سه تا شمع بود سريع ميخواستي فوت كني و به ديگران فرصت نميدادي. با سورنا حسابي شيطوني كرديدو با سوژين رقصيدي .خاله عاطفه هم اومد و خوشحاليت كامل شد.

جاي بقيه دوستامون كه راه دور بودن حسابي خالي بود.

خاله سميه كلي عكس از شما هشت تا وروجك گرفت كه واقعا عكسهاي قشنگ و موندگاري شدن . دوربين دستش بود و از هر فرصت نابي استفاده ميكرد و با هنر عكاسيش بهتري لحظه و حالت و سوژه رو ثبت كرد.عكسهاي اين پست همه از حاصل زحمات خاله سميه است كه ازش واقعا ممنونم.

به منو تو خيلي خوش گذشت و هيچ وقت خاطره اونروز از ذهنمون پاك نميشه اميدوارم كه مهمونمون هم همين حسو داشته باشن.

حالا میرسیم به اصل مطلب که عکسهاست و من از وبلاگ سورنای عزیزم با اجازه مامان گلش با تو ضیحاتش کپی کردم.

باران در حالی که با دستای کوچولوش دست سورنا رو گرفته و دارن میان خونه ما

دو عکس زیبا از بارارن ملوانی

و تنها پسر جمع که حسابی تیپ اسپرت زده و داره میره تا دلبری کنه

الین میزبانی مرتب و بسیار خوشرو در انتظار مهمانها.......

کیمیا اولین مهمان و تازه واردی بسیار مودب و متشخص

ثنا خانمی......مهمانی از راهی دور قزوین که قدم بر دیده منت گذاشتند با شکلات برای بچه ها

ثنا در حال شکلات دادن به کیمیا

ثنا در حالی که الین داره سرگرمش می کنه

ثنا...کیمیا.....و الین که داره حسابی مثل همیشه مهمانهاشو سرگرم می کنه....مثل مامان مهربونش

سورنا و تنها اسباب بازی مورد علاقه در اتاق الین

الین در حالی که برای سرگرم کردن باران از هر راهی استفاده میکنه حتی.....

باران که بلاخره اجازه داد یه عکس خوب ازش بگیرم

ثنا و عکسی که خیلی دوست دارم با آرامش و مهربانی که در چشمانش موج می زنه

الین و عکسی که خیلی موقعها ازش دارم بعد از یه شیطونی حسابی انگار تمرکز می کنه

حالا بعد از تمرکز دوباره مشغول سرگرم کردن مهمانها............

و سورنا که با چسبوندن برچسب حسابی سرگرم شده

و تمرکزی دوباره این بار ثنا و کیمیا هم شرکت می کنند در این یوگای سه نفره

ثنا خانمی خانم.......

و الین که دوباره داره تفکر و تمرکز می کنه.......

آوینای ناز که از راه رسیده و الین که میزبانی رو تموم کرده و داره طلاهاش رو مرتب می کنه

شکلات هم بهش تعارف می کنه

الین...باران و آوینا مشغول نقاشی.....موهای باران رو ببنید و موهای شینیون شده آوینا

یکی از عکسایی که خیلی دوست دارم

سورنا که از دست اون همه دختر فرار کرده و داره ماشین بازی می کنه

هستی که شاید بشه گفت آرومترین دختر جمع بود مثل مامانش با چشمانی زیبا و پر از آرامش و مهربانی

آوینا با لباسی پر از گلهای بهاری و خیلی شاد و زیبا مثل خودش

کیمیای آروم و باهوش معرف حضور همه

این هم شکار لحظه ها وقتی که الین داره عروسک های انگری بیردش رو پرت می کنه برای سورنا و اوینا و اونها هم کیف می کنند

هستی که دلم می خواست عکس متفاوت تری ازش بگیرم ولی اینقدر اروم بود که هر بار اومدم سراغش تو همین وضعیت اروم و بی صدا مشغول بازی بود

آوینا که عاشق بازیه و تو بیشتر مهمونیها تو اتاق سرگرم بازیه و هیچ صدایی ازش درنمیاد مگه اینکه یکی مثل سورنا برنجوندش که با تمام وجودش از ته دل گریه می کنه و دل ادم رو ریش می کنه

باران گرسنه مشغول کشیدن ماکارونی

سوژین زیبا و ملوس و یکی از بهترین مدلهای من در حالی که خیلی متشخص در انتظار ناهاره

باران و ثنا مشغول صرف غذا و تعارفات معمول

بهترین عکسی که گرفتم البته از نظر خودم....سوژین ملوس با چشمها و موهایی قهوه ای و پر از احساس

الین که حالا سیر شده و اروم یه گوشه نشسته..........

انرژی گرفت و حالا بازی شروع میشه

ثنا که بعد از گرفتن بیسکوییت از خاله مریم سریع تو لباسش قایم کرد

بچه ها کم کم دارند ولو میشن روی مبل و.......

ثنا در حال صرف بیسکوییت

سوژین که با ناز مخصوصش داره کله کفشدوزک رو می خوره.....

سوژین داره کفشدوزک هم می خوره اونوقت هی مامانش میگه بدغذا است

آوینا با لبهایی خوشرنگ در اثر خوردن ماکارونی

همینطور هستی..........

الین و سورنا و سوژین در انتظار خاله الین.........

سورنا که دیگه خوابش گرفته.......

و ثنا که ولو شده رو مبل....خوب خوابشون میاد دیگه وروجکا

سورنا و الین که منتظر صنم هستند تا انلاین بشه...بیا دیگه خاله صنم کجاییی؟

و باران که خوابیده......

و کیمیا که به خواب عمیقی رفته........

سورنا و الین هم مشغول خاله بازی

الین با کفشهای من..........

سورنا تنها گل پسر مجلس که داره اماده میشه برای مراسم.....باید حسابی خوش تیپ کنه

الین رنگین کمانی هم داره اماده میشه....

ثنا هم کلیپساشو زده و آماده شده

هستی خانم رنگین کمانی

با موهایی رنگین کمانی

کیک با اسم بچه ها که اسم هستی و ثنا توسط قناد حذف شده بود که منیره با هنرش اونها رو هم اضافه کرد

آوینا با لباسی بسیار زیبا هنر دست مامانش

آوینا با سایه الین....عکسی هنری

این سری عکسا بدون شرحه...چون خیلی دوستشون دارم و همش به خاطر هنرنمایی خاله الهه در سرگرم کردم و خندوندن بچه ها بود

تعداد بچه ها زیاد شد و دیگه مدیریتشون برای عکس دسته جمعی کار سختی بود

باران که تازه از خواب بیدار شده با لباس دست دوز مامانش

و حالا تولد خردادیها شروع میشه...........

دستهای آوینا رو نگاه کنید که چه کرده

و یکی دیگه از بهترین عکسام.......رقص زیبای سوژین خانم با لباس دست دوز کار مامانش

کیک در حال ترکیدن

سورنا در حالی که کراواتشم داره کیک می خوره

بارانم لباسش کیک خورده

و همینطور الین

کیمیا و هستی که همچنان خانم و با شخصیت هستند

کیک رو بی خیال شد سورنا بالاخره

نه بابا نمی تونه دل بکنه....ثنا هم و کیمیا که فقط نگاهش می کنه

ثنا دیگه روی سورنا رو سفید کرد در انگشت زدن به کیک

کیک که کلا منفجر شد در اخر تولد

خداحافظ مهمونی خوب

تزیینات هم همون تزیینا تولد الین خانومه که یه کمی کمتر شده

و در نهایت آش